از تمامِ تمامیت خواهان بیزاریم!
چند هفته ای است که قاب تصویر ما از دنیا را صحنه نبرد نهایت سیاهی علیه زنان و کودکان ملتی بی دفاع و در محاصره پر کرده است.
دیو سیاه و حیوان صفت اسراییل را اگر بخواهیم در یک عبارت خلاصه کنیم “اوج فرقه پرستی و تمامیت خواهی” گزینه ای بسیار قرین با حقیقتش خواهد بود.
خلق و خویی که در جمله ” این مملکت مال حزب الهی هاست” آن زن جلوه کرد، دوز ضعیف همان تفکر مسمومی است که رژیم صهیونسیتی بر اساس آن خون زنان و کودکان غیر یهودی را میریزد.
هرچند که در نگاه رهبر ما کسی که فقط در شب قدر قرآن به سر میگیرد هم حزب الهی است، اما منظور این جماعت از واژه حزب الهی، خودشان و مریدان خودشان است و نه حتی حزب و گروه موازی و همسو!
ما از ایشان و تفکر ایشان برائت میجوییم.
این بدان معنا نیست که نمایش مقطعی صدا و سیما به عنوان نهاد محل اجرای همین تفکر تمامیت خواه را معتبر میدانیم. تریبون دادن به اصلاحطلبانی که در صورت نبود صدا و سیما نیز قطاری از تریبون های بادمجان دور قاب چین در دسترس دارند، توهم تکثر است! و نه تکثر و آزادی اندیشه واقعی. تکثر در مجال دادن به حرف های بیتریبون است.
ما به تأسی از سردار دلها، دلاوری که در سوگ فقدانش، متدین و ملیگرا، حزب الهی و غیر حزب الهی در چهار گوشه کشور به اشک و عزا نشستند، از تفکر تمامیت خواهی این متحجران برائت میجوییم.
شدت نفرت ما از دیوهای تمامیت خواه به حد دردی است که از ترس آن نمیتوانیم فیلم های کشتار و مظلومیت کودکان غزه را تا آخر نگاه کنیم.
ما در دنیایی که اهل سنت و مسیحی آن در غزه زمینه ساز ظهور مهدی موعود (عج) میشوند و روحانی شیعه و مفتی سنی اش حامی اسرائیل جنایتکار، از هرگونه حصار کشی میان انسان های هم فطرت بیزاری میجوییم. که این خط کشی و حصار کشی ها شیوه شیطان برای پایمال کردن حقیقت و حق مستضعفین عالم است.
باشد که صداقت عمل ما از صداقت کلاممان جا نماند…