یادداشت
بادیگارد مقام یا محافظ شخصیت
//سیدمحمد ساجد
بادیگارد حاتمی کیا را باید در امتداد فیلم های قبلی این کارگردان کشورمان دانست. فیلم هایی که آرمان گرایی همیشه در آنها حرف اول را میزند .
فیلم اخیر ابراهیم حاتمی کیا نسبت به کارهای قبلی اش از صراحت بیان خاصی برخوردار است ، گویا حاتمی کیا از در لفافه صحبت کردن خسته شده و رو به صراحت بیان آورده است .
روایت اصلی فیلم بادیگارد در بستر زندگی دو نفر به نمایندگی دو قشر خاص جامعه یعنی محافظین و نخبگان علمی و دانشمندان (هسته ای ) رقم میخورد . محافظی از تبار بچه های جنگ که امروز با شرایط و فضای سیاسی جامعه دچار شک و تردید شده و بین دوگانه ”اعتقاد و وظیفه” مردد می ماند .
حیدر ذبیحی شغل خود را دوست دارد و آنرا در امتداد عهد و پیمان خود با همسنگران جنگ و جبهه میداند ولی “محافظت” اکنون در ذهن او گذری است از ‹‹اعتقاد›› دهه ۶۰ به ‹‹وظیفه›› دهه نود .
شک و تردید های حاج حیدر ذبیحی که روزی جان خود را سپر بلای افرادی همچون شهید رجایی قرار می داد و تا به امروز محافظ ارشد شخصیت های سیاسی کشور بوده ، در خلال فیلم ، شاید طعنه ای است به سیاسیونی که باطن انقلاب را فدای رفتار های پوپولیستی و جمع کردن آبرو برای خود کرده اند .
حاتمی کیا با نشان دادن تابلوهای مذهبی در اتاق شخصیت های سیاسی ، اعتقاد آنان را در حد قاب معرفی میکند . انگار که ابراهیم میخواهد این دفعه با صراحت بیان بیشتری بگوید که سیاسیون ما دنبال صورت انقلاب رفته اند و سیرت را در هیاهوی بازی های سیاسی شان گم کرده و جا گذاشته اند .
آری صیانت از باطن انقلاب را هنوز هم انقلابیونی بردوش می کشند که جان و مال و آبروی خود را فدای عقیده شان کرده اند ، انقلابیونی مثل ‹‹حاج کاظم›› و‹‹ حاج حیدر›› قصه های حاتمی کیا.
مقایسه نسل دیروز و امروز از دیگر نکات فیلم اخیر حاتمی کیا است . ‹‹ بادیگارد ›› به نوعی نشان میدهد که هم سنخان حاتمی کیا از نسل امروز گله دارند . نسلی که قرار است آینده ایران و انقلاب به دست آنان رقم بخورد .
‹‹بادیگارد›› با به تصویر کشیدن خانواده حیدر ذبیحی این مقایسه را به حد اعلاء میرساند . ‹‹مریم›› دختر حیدر ، دختری که نسل جدید را نمایندگی میکند ، برخلاف مادرش که نماینده دختران دیروز مملکت ماست ، با وجود بزرگ شدن در خانواده¬ای مذهبی نمیخواهد که همسرش به خاطر کشور و انقلاب جان خود را به خطر بیاندازد.
مهندس زرین که از نوابغ هسته ای ایران است، نمیداند که آینده کشورش به او بستگی دارد تا جایی که از گماردن محافظ برای حفظ جانش خسته شده و دهان به گله و شکایت باز می کند . نامزدش نیز او را به خروج از کشور فرامیخواند .
حاتمی کیا گویی میخواهد بگوید که نسل جدید اهمیت و جدیت کار را درنیافته است و نیاز به بیدار شدن دارد . بیدار شدنی که انقلابیون حاضرند جان خود را به پایش بریزند .از محتوا و درون مایه که بگذریم، از لحاظ ساختاری و فرمالیستی نمیخواهم بگویم خالی از ایراد ولی به زعم مخالفین ایدئولوکی حاتمی کیا کمترین ایراد کارگردانی را میشود از این فیلم گرفت .
فیلم برداری و افکت های صوتی به جا و مناسب از دیگر ویژگی های فرمالیستی ‹‹بادیگارد›› که همه اینها در سکانس آخر فیلم به اوج خود میرسد که حقیقتاً به جز از کارگردانانی در حد و اندازه های حاتمی کیا ساخته نیست .
روایت اصلی فیلم بادیگارد در بستر زندگی دو نفر به نمایندگی دو قشر خاص جامعه یعنی محافظین و نخبگان علمی و دانشمندان (هسته ای ) رقم میخورد . محافظی از تبار بچه های جنگ که امروز با شرایط و فضای سیاسی جامعه دچار شک و تردید شده و بین دوگانه ”اعتقاد و وظیفه” مردد می ماند .
حیدر ذبیحی شغل خود را دوست دارد و آنرا در امتداد عهد و پیمان خود با همسنگران جنگ و جبهه میداند ولی “محافظت” اکنون در ذهن او گذری است از ‹‹اعتقاد›› دهه ۶۰ به ‹‹وظیفه›› دهه نود .
شک و تردید های حاج حیدر ذبیحی که روزی جان خود را سپر بلای افرادی همچون شهید رجایی قرار می داد و تا به امروز محافظ ارشد شخصیت های سیاسی کشور بوده ، در خلال فیلم ، شاید طعنه ای است به سیاسیونی که باطن انقلاب را فدای رفتار های پوپولیستی و جمع کردن آبرو برای خود کرده اند .
حاتمی کیا با نشان دادن تابلوهای مذهبی در اتاق شخصیت های سیاسی ، اعتقاد آنان را در حد قاب معرفی میکند . انگار که ابراهیم میخواهد این دفعه با صراحت بیان بیشتری بگوید که سیاسیون ما دنبال صورت انقلاب رفته اند و سیرت را در هیاهوی بازی های سیاسی شان گم کرده و جا گذاشته اند .
آری صیانت از باطن انقلاب را هنوز هم انقلابیونی بردوش می کشند که جان و مال و آبروی خود را فدای عقیده شان کرده اند ، انقلابیونی مثل ‹‹حاج کاظم›› و‹‹ حاج حیدر›› قصه های حاتمی کیا.
مقایسه نسل دیروز و امروز از دیگر نکات فیلم اخیر حاتمی کیا است . ‹‹ بادیگارد ›› به نوعی نشان میدهد که هم سنخان حاتمی کیا از نسل امروز گله دارند . نسلی که قرار است آینده ایران و انقلاب به دست آنان رقم بخورد .
‹‹بادیگارد›› با به تصویر کشیدن خانواده حیدر ذبیحی این مقایسه را به حد اعلاء میرساند . ‹‹مریم›› دختر حیدر ، دختری که نسل جدید را نمایندگی میکند ، برخلاف مادرش که نماینده دختران دیروز مملکت ماست ، با وجود بزرگ شدن در خانواده¬ای مذهبی نمیخواهد که همسرش به خاطر کشور و انقلاب جان خود را به خطر بیاندازد.
مهندس زرین که از نوابغ هسته ای ایران است، نمیداند که آینده کشورش به او بستگی دارد تا جایی که از گماردن محافظ برای حفظ جانش خسته شده و دهان به گله و شکایت باز می کند . نامزدش نیز او را به خروج از کشور فرامیخواند .
حاتمی کیا گویی میخواهد بگوید که نسل جدید اهمیت و جدیت کار را درنیافته است و نیاز به بیدار شدن دارد . بیدار شدنی که انقلابیون حاضرند جان خود را به پایش بریزند .از محتوا و درون مایه که بگذریم، از لحاظ ساختاری و فرمالیستی نمیخواهم بگویم خالی از ایراد ولی به زعم مخالفین ایدئولوکی حاتمی کیا کمترین ایراد کارگردانی را میشود از این فیلم گرفت .
فیلم برداری و افکت های صوتی به جا و مناسب از دیگر ویژگی های فرمالیستی ‹‹بادیگارد›› که همه اینها در سکانس آخر فیلم به اوج خود میرسد که حقیقتاً به جز از کارگردانانی در حد و اندازه های حاتمی کیا ساخته نیست .